پژو پارس و نیسان آبی

تا زمانی که مردم به‌دلیل نبود قدرت خرید یا تقبل هزینه‌های نگهداری از خودروهای جدید اعم‌از سواری و وانت، از محصولات پرتیراژ قدیمی دل نمی‌کنند، صرف افزایش استانداردها کمکی به تغییر وضعیت ایمنی جاده‌ها نمی‌کند

طی هفته‌های گذشته سازمان ملی استاندارد از افزایش استانداردهای خودرویی به ۱۲۰ عنوان خبر داد؛ موردی که شاید در نظر نخست بسیار مناسب به نظر برسد و میل به پیشرفت را نشان می‌دهد اما در عمل باتوجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی و تورم موجود به دور از واقعیت و خارج از منطق است. در سال‌های اخیر استانداردها به ۸۵ مورد افزایش پیدا کرد. این کار برای افزایش ایمنی خودروها انجام شد. اما در اصل، هزینه تولید افزایش یافت و دست مصرف‌کننده از خودرو کوتاه ماند. این روند سبب شد بر تعداد خودروهای فرسوده و ناایمن در کشور افزوده شود و استانداردهایی که برای رفاه حال مشتریان وضع شدند، تنها به هزینه آن‌ها افزود و تغییری در شرایط ایجاد نکرد.

در همین زمینه با امیرحسن کاکایی، فعال و کارشناس حوزه خودرو به گفت‌وگو پرداختیم.

بحث افزایش استانداردها به ۱۲۰ عنوان مطرح شده است. اما موردی که در این بین وجود دارد، این است که این سیاست‌ها و صحبت‌هایی که می‌شود باورپذیر نیست و کسی قبول نمی‌کند که استانداردها از ۸۵ به ۱۲۰ مورد ارتقا پیدا خواهد کرد. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟

ابتدا باید بگویم یک پدیده در سطح کلان اجتماعی کشور رخ داده و اعتماد عمومی کاهش پیدا کرده است. در این خصوص، باید با مراجعه به کتاب‌ها و مقالات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بزرگان بفهمیم که ریشه این پدیده کجاست. به‌ویژه آن‌که خیلی هم ریشه‌های این بی اعتمادی عمیق است و صرفا مربوط به صنعت خودرو نیست.

این حجم از نفرت از صنعت خودرو، به دلیل نفرت‌های دیگری است؛ اما در این صنعت خود را بروز می‌دهد. اما صنعت خودرو نوک پیکان است و می‌توان نارضایتی‌ها را سر این صنعت خالی کرد.

بنابراین این یک موضوع کلان است و صرفا مرتبط با استانداردهای مورد اشاره نیست. یعنی این عدم باورپذیر بودن ارتقا در استانداردها، به دلیل نبود اعتماد عمومی در کلان کشور است.

این روند باعث شده است مردم هم نسبت‌به قوانین بی‌اعتقاد شوند. مثلا بسیاری از قوانین راهنمایی‌ورانندگی را برخی مردم اصلا رعایت نمی‌کنند. ورود ممنوع آمدن، بدون راهنما جهت عوض کردن، استفاده از موتورسیکلت بدون کلاه ایمنی و ده‌ها مورد دیگر، گویی عادی شده است و کسی به رعایت قوانین فکر نمی‌کند.

به اینجا رسیده‌ایم که ظاهرا برای آن‌چه داریم، ارزش قائل نیستیم. وضعیت استانداردها در زمینه حمل‌ونقل هم به همین منوال است.

ما در خیابان، پلیس راهنمایی و رانندگی با موتورسیکلت می‌بینیم که از کلاه ایمنی استفاده نمی‌کند! یعنی ما نه‌تنها به‌قوانین باور نداریم، بلکه اصلا به رعایت آن فکر نمی‌کنیم. وقتی اصل عقلانیت در حوزه خودرو به هر دلیلی زیر سوال می‌رود، این‌که مدام استاندارد جدید وضع کنیم، جز این‌که هزینه‌ها را افزایش بدهیم، نتیجه خاصی نمی‌گیریم.

روند افزایش استانداردها طی سال‌های اخیر و رسیدن به استانداردهای ۸۵گانه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

طی شش سال گذشته و در اوج تحریم‌ها استانداردهای ما افزایش پیدا کرد؛ یعنی هم استانداردهای مصرف سوخت ما افزایش پیدا کرد و هم استانداردهای ایمنی. نمونه اخیر آن این بود که اعلام کردند پژو پارس نمی‌تواند استانداردهای موجود را پاس کند. ایران‌خودرو هم حاضر و مایل بود به‌جای پژو پارس، محصولی که استانداردهای ۸۵گانه را پاس می‌کند، جایگزین کند. اما چرا برخی مردم اصرار دارند پژو پارس خریداری کنند؟

جز این است که اکثر آن‌ها به دنبال رانت موجود در تفاوت قیمت کارخانه و بازار این محصول هستند؟ تولیدکننده اذعان دارد این خودرو استانداردها را پاس نمی‌کند و من هم نمی‌خواهم آن را تولید کنم. اداره استاندارد هم جلوی تولید را گرفته بود. اما مردم می‌گویند خیر؛ ما پژو پارس می‌خواهیم.

بحث در این‌جا صرفا بی‌اعتمادی نیست، بلکه فراتر از آن است. این‌که جامعه چگونه دارد به ایمنی و رفاه خود نگاه می‌کند. چرا وقتی خود خودروساز می‌گوید این خودرو استاندارد نیست، مردم باز هم اصرار دارند که آن را تولید کند؟ جز منشأ اقتصادی مورد دیگری نمی‌توان برای اصرار به تولید این خودرو پیدا کرد. اما چرا برخی این‌قدر اقتصادی شده‌اند که به فکر جان خود نیستند؟ چه می‌شود یک موتورسیکلت‌سوار، بدون کلاه ایمنی و به‌صورت خلاف در خیابان حرکت کرده و بار غیرمجاز هم حمل می‌کند؟ جز این است که برای امرار معاش این کار را انجام می‌دهد؟

«تورم، اخلاق را از جامعه می‌برد»، جمله بسیار صحیحی است. طی ۷۰سال اخیر برای سومین سال پیاپی، تورم ما بالاتر از ۴۰درصد بوده که بسیار وحشتناک است.

این حرف سازمان ملی استاندارد که استانداردها را از ۸۵ به ۱۲۰ مورد افزایش می‌دهیم، بسیار عجیب است. سوال این است که مگر می‌توان استانداردها را بدون توجه به فضای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی جامعه ارتقا داد.

کجای دنیا استانداردهای خود را به این شکل افزایش می‌دهند. جز این است که استانداردها برآیند خواست مردم است و دولت‌ها با توجه به آن خواسته، استانداردها را رشد می‌دهند؟

موتورسیکلت باید با کلاه کاسکت استفاده شود. اما وقتی نمی‌توانیم جلو برخی سوانح را بگیریم، جلو خودروسازی را می‌گیریم و خودروساز که دیگر نمی‌تواند پژو پارس تولید کند، مجبور است خودرو جایگزین معرفی کند. درنهایت هم یک خودرو مونتاژی معرفی می‌شود. یعنی آخر قصه هم این است که به چینی‌ها می‌گوییم که برای ما خودرو جدید بیاورید.

نتیجه این رویه در صنعت خودرو و برای مردم به‌عنوان مصرف‌کننده نهایی چه خواهد بود؟

این روند در واقعیت سبب افزایش هزینه‌های جامعه می‌شود. اتفاق واقعی که رخ می‌دهد این است که آن عامه جامعه که ما نگرانشان هستیم و می‌خواهیم ایمنی آن‌ها را افزایش دهیم به‌دلیل افزایش هزینه، روزبه‌روز دستشان از خودرو کوتاه‌تر می‌ماند. در نتیجه هر روز تعداد خودروهای فرسوده ما بیشتر می‌شود. هر روز تعداد موتورسیکلت‌سواران بیشتر و توجه ما به رعایت قوانین که اشاره شد کمتر می‌شود.

در این شرایط خودروساز چه نقشی دارد؟ آیا مسئولیتی در تغییر این شرایط ندارد؟

خودروساز باید ببیند جامعه چه می‌خواهد. مگر می‌تواند خارج از این‌که جامعه چه چیزی می‌خواهد خودرو تولید کند؟ فکر می‌کنید خودروسازان نمی‌توانند خودرو باکلاس‌تر تولید و مونتاژ کنند؟ جواب این است که می‌توانند و همین حالا هم برخی خودروسازان این کار را انجام می‌دهند. مدیران‌خودرو درحال‌حاضر در سه کلاس خودرو عرضه می‌کند. پس می‌توان خودرو گران‌تر هم تولید کرد. اما آیا همه اقشار توانایی خرید خودروهای گرانی که مونتاژکاران تولید می‌کنند را دارند؟ خیر!

بنابراین وقتی بحث می‌کنیم قیمت‌ها گران تمام می‌شود، ربطی به خودروسازی ندارد و بحث مجموع اقتصاد کلان است. اما حرف مهم این است که ارتقای استانداردها باید متناسب با ارتقای سطح اقتصاد، فرهنگ و نیاز کشور باشد. نیاز کشور صرفا یک نیاز تئوریک نیست.

این‌که آمار اعلام می‌کنند که در سال جاری این تعداد تصادف شده است و همه خودروهای داخلی مقصر این تصادفات هستند؛ پس حالا باید استانداردها را بالا ببریم تا مشکل حل شود، صحیح نیست.

آقایان به‌جای صحبت کردن علیه خودروسازی این کشور، آمار بدهند خودروهای فرسوده چه تعداد افزایش پیدا کرده است. آمار بدهند که رفت‌وآمد در جاده‌ها چگونه بوده است؟ آدم‌های پولدار که امسال به جاده‌های کشور نیامده‌اند و همه خارج بودند! این چه آماری است که پلیس منتشر می‌کند و می‌گوید خودرو ایرانی بد است؟ بله خودرو ایرانی خوب نیست، اما راه‌حل چیست؟ راه‌حل این است که ۱۲۰ استاندارد برای آن در نظر بگیریم؟

آیا خودروسازی کشور توان تولید ندارد یا اقتصاد کشور کشش تولید محصول مرغوب را ندارد؟

قیمت خودرو خوب و باکیفیت چقدر می‌شود و چه کسی می‌تواند خرید کند؟ برنامه‌ریزی شده است که خودرو به‌روز در کشور تولید شود. ورق این خودرو باید HSS باشد. فولادمبارکه نمی‌تواند این ورق را تولید کند. بنابراین خودروساز باید این ورق را وارد کند. در نتیجه ارزبری خودرو بیشتر می‌شود و بر اقتصاد ممکلت فشار وارد می‌کنیم و قیمت محصول را هم بالا می‌بریم. ضمن این‌که تیراژ این محصول هم نمی‌تواند بالا برود، چراکه محدودیت ارزی وجود دارد.

تولید خودرو یک مجموعه است و نمی‌توان بدون در نظر گرفتن خیلی از موارد اقدام به انجام آن کرد. صحبت من در مورد ایران‌خودرو و سایپاست. چراکه خودروسازان مونتاژی می‌توانند بنز را هم مونتاژ کنند. اما سوال این است که آیا ایران‌خودرو و سایپا نمی‌توانند خودرو طراحی کنند یا حداقل نمی‌توانند خودرو خوب کپی کنند؟ چرا می‌توانند اما آنچه نشدنی است؛ این است که زنجیره تامین ما کشش بیشتری ندارد.

مساله دیگر این است که قیمت تمام‌شده خودروها به‌شدت بالا می‌رود و مشتری ما توان خرید ندارد. وقتی می‌خواستند خودرو به‌روزرسانی‌شده سورن‌پلاس را به‌جای پارس تحویل دهند، با مخالفت مردم روبه‌رو شدند. زیرا سورن حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰میلیون تومان گران‌تر از پارس است.

در قیمت‌های جدید رسمی، پارس نیز با ۱۵۰‌میلیون تومان افزایش قیمت همراه شده است. قول می‌دهم حتی با این وضعیت هم مردم منتظر دریافت خودرو پارس می‌مانند. نکته این‌جاست که مهم نیست که خودرو استاندارد ارزان‌تر است یا گران‌تر، بلکه هزینه بهره‌برداری خودرو پارس ارزان‌تر از سورن است.

خودرو پارس هزینه‌های کمتری دارد. به‌عنوان‌مثال، مدتی خودرو شوکا به‌عنوان جایگزین وانت‌نیسان به بازار عرضه شد یا حتی مدل سفیدرنگ نیسان عرضه شد، اما مردم از آن استقبال نکردند.

هزینه بهره‌برداری برای عامه مردم که به‌خصوص با خودرو خود زندگی و کار می‌کنند، بسیار مهم است. خودرویی که ۲۰ سال تولید شده، قطعات یدکی ارزان‌تری نسبت‌به خودرو روز دارد. خودرویی که ESP ندارد، نسبت‌به مدل‌های برخوردار از این آپشن‌ها و قطعات الکتریکی، کمتر نیاز به تعمیر پیدا می‌کند.

آیا از نظر اصولی و استانداردی، وانت‌های بهتر از نیسان در کشور تولید نمی‌کنیم؟ پس چرا مردم باز هم برای نیسان صف می‌بندند؟ زیرا مردم نمی‌توانند با پیکاپ‌های جدید همان درآمد را داشته باشند.

نسبت‌به کاری که نیسان انجام می‌دهد، هزینه‌های بهره‌برداری پیکاپ‌های جدید بسیار بالاتر از نیسان آبی است. به دلیل این‌که اقتصاد کشور خراب است، این موضوعات برای مردم بسیار مهم است. اگر اقتصاد خراب نبود، مردم دوست داشتند خودروهای جدیدتر و شیک‌تری بخرند که آپشن‌های بیشتری دارد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 2 =